به گزارش تابش کوثر، روز ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵ طبق مفاد برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) و قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل متحد، باید پایان رسمی محدودیتهای هستهای و تحریمی ایران محسوب میشد؛ اما این تاریخ بهجای نقطهعطفی در رفع تحریمها، به صحنهای از رویارویی سیاسی میان غرب و شرق تبدیل شد.
بر اساس مفاد برجام، قطعنامه ۲۲۳۱ پس از هشت سال میبایست منقضی شود و آخرین بخش از ساختار تحریمهای سازمان ملل علیه ایران از میان برود. با این حال، ایالات متحده و متحدان اروپایی آن، با نادیده گرفتن متن توافق، بهصورت یکجانبه مدعی تمدید محدودیتها شدند و با فعالسازی مکانیزم موسوم به «بازگشت خودکار تحریمها» یا همان snapback، کوشیدند قطعنامه را زنده نگه دارند؛ اقدامی که با واکنش شدید تهران و حمایت کشورهای مستقل جهان مواجه شد.
ایران، روسیه و چین در نامهای مشترک به دبیرکل سازمان ملل اعلام کردند که «هیچگونه اعتبار یا مشروعیتی برای تمدید یکجانبه قطعنامه ۲۲۳۱ قائل نیستند» و آن را «نقض آشکار حقوق بینالملل و سوءاستفاده از نهادهای چندجانبه» توصیف کردند. از نگاه تهران، این موضعگیری صرفاً یک اختلاف حقوقی نیست، بلکه اعلام پایان دوران انحصار غرب در تعریف و اجرای قواعد جهانی است.
نکته قابلتوجه در این رویداد، حمایت گسترده کشورهای جنوب جهانی از موضع ایران است. در نشست اخیر جنبش عدم تعهد، ۱۲۰ کشور با صدور بیانیهای مشترک اعلام کردند که «هیچ تداومی در اجرای قطعنامه ۲۲۳۱ بهرسمیت نمیشناسند» و بر حق ایران در استفاده صلحآمیز از فناوری هستهای تأکید کردند. چنین موضع هماهنگی در برابر غرب، بهویژه در قالب یک بلوک جهانی، نشان از تحولی تاریخی در نظام بینالملل دارد؛ تحولی که طی دهه گذشته بعید به نظر میرسید.
کارشناسان سیاسی این تحولات را نشانهای از فروپاشی نظم یکقطبی پس از جنگ جهانی دوم میدانند. به گفته آنان، ایالات متحده و متحدانش در تلاشاند تا همچنان کنترل نهادهایی چون سازمان ملل را حفظ کنند، در حالی که قدرتهای نوظهور در شرق و جنوب جهان مشروعیت تازهای را بر پایه چندجانبهگرایی، احترام به حاکمیت کشورها و رد مداخلهجویی غربی پایهگذاری میکنند.
در همین راستا، جمهوری اسلامی ایران با هوشمندی سیاسی، همزمان با تحولات منطقهای از جمله برقراری آتشبس موقت در غزه و عدم شرکت در کنفرانس شرمالشیخ که آن را «نمایشی سیاسی برای مشروعیتبخشی به میانجیگری غرب» دانست، تمرکز خود را بر تحکیم روابط راهبردی با روسیه و چین گذاشته است. سفر علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، به مسکو در همین هفته نشان میدهد که پیام تهران تنها دیپلماتیک نیست، بلکه ریشه در بازآرایی امنیتی در محور شرق دارد.
در کنار این تحولات، عضویت فعال ایران در سازوکارهای بینالمللی جدید همچون بریکس و سازمان همکاری شانگهای نیز نشانهای از راهبرد بلندمدت جمهوری اسلامی برای شکلدهی به ساختارهای اقتصادی و امنیتی جایگزین است؛ ساختارهایی که به دور از شروط و فشارهای غربی، بر پایه همکاری برابر و احترام متقابل شکل میگیرند.
جنبش عدم تعهد نیز با موضعگیری صریح خود، این مسیر را تقویت کرده است. برای نخستین بار در چند دهه اخیر، اکثریت کشورهای جهان در برابر تفسیر غربی از حقوق بینالملل موضع گرفتهاند و از حق ملتها برای استقلال تصمیمگیری دفاع کردهاند. این امر موجب شکلگیری دو نظام رقیب در عرصه حکمرانی جهانی شده است: یکی مبتنی بر سلطه نهادهای غربمحور، و دیگری متکی بر همکاری قدرتهای آسیایی و کشورهای جنوب جهانی.
از منظر ژئوپلیتیکی، این شکاف تازه، بازتابی از تغییر توازن قدرت جهانی در پی رقابتهای اقتصادی، فناورانه و سیاسی میان شرق و غرب است. تحریمهایی که زمانی ابزار فشار مؤثر غرب بهشمار میرفتند، اکنون کارایی خود را از دست دادهاند. ایران، که پیشتر در انزوا قرار داشت، اکنون در مرکز ائتلافی از کشورهاست که از تحریمها یا سیاستهای یکجانبه غرب آسیب دیدهاند؛ از روسیه و چین گرفته تا اعضای بریکس.
در این شرایط، مفهوم مشروعیت در عرصه بینالملل نیز دچار دگرگونی شده است. در حالی که غرب همچنان بر ابزارهای تنبیهی و سیاستهای تحریمی تکیه دارد، کشورهای جنوب جهانی نظم جدیدی را بر اساس همکاری، احترام متقابل و چندجانبهگرایی واقعی دنبال میکنند. مقاومت ایران در برابر تمدید قطعنامه ۲۲۳۱ در این چارچوب، نمادی از مقاومت اخلاقی و سیاسی در برابر تعریف انحصاری قدرت از سوی غرب تلقی میشود.
کارشناسان بر این باورند که پیامدهای این رخداد، فراتر از پرونده هستهای ایران است. اگر بیش از ۱۲۰ کشور اجرای یک قطعنامه شورای امنیت را رد کنند، این امر بیانگر بحران مشروعیت در نهادهایی است که قرار بود حافظ نظم جهانی باشند. شورای امنیت، که زمانی عرصه اجماع بینالمللی بود، اکنون به میدان جدال قدرتها تبدیل شده است. از این منظر، جنجال بر سر مکانیزم بازگشت تحریمها، تنها مسئلهای مربوط به ایران نیست، بلکه نشانهای از آینده مبهم چندجانبهگرایی در جهان است.
تحلیلگران معتقدند که اگرچه تمدید محدودیتها ممکن است برای غرب در کوتاهمدت دستاورد سیاسی بههمراه داشته باشد، اما در بلندمدت باعث فرسایش اعتبار و نفوذ آن خواهد شد. در مقابل، ایران و شرکایش این روند را فرصتی تاریخی برای بازتعریف نظم جهانی بر پایه عدالت، توازن و استقلال کشورها میدانند.
در پایان، همانگونه که تحلیلگران تأکید میکنند، پس از ۱۸ اکتبر ۲۰۲۵، قطعنامه ۲۲۳۱ دیگر نشانهای از اجماع جهانی نیست، بلکه نماد جدال مشروعیتهاست. در این جدال، ایران توانسته است از نماد فشار و انزوا، بستری برای شکلگیری همگرایی جهانی علیه یکجانبهگرایی غرب بسازد؛ همگراییای که میتواند سرآغاز نظمی نوین و چندقطبی در جهان باشد.
انتهای پیام/
نظر شما