يکشنبه ۳۰ ارديبهشت ۱۴۰۳ , 19 May 2024
چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱ ساعت ۰۲:۱۰
کد مطلب : 1545
درسی از امام حسین (ع) برای امروز جامعه
رسانه الکترونیکی تابش کوثر - انرژی هسته ای دستاوردی مهم که دارای منافع عظیم ملی است بهانه ای است برای شبکه آمریکایی صهیونیستی تا به وسیله ی آن با نظام جمهوری اسلامی ایران مبارزه کنند
چه بخواهیم وچه نخواهیم آنها این بهانه را برای مبارزه با ایران اسلامی انتخاب کرده اند
حال راه چاره چیست : باید سر تسلیم فرو بیاوریم و از این منفعت عظیم ملی که تاثیر فراوانی در حال و آینده دارد ، بگذریم یا با پیروی از سیره معصومین علیه السلام در مقابل دشمنان اسلام بایستیم و با استقامت و توکل بر خدا را ه را ادامه دهیم تا به پیروزی نهایی برسیم ؟
یک الگوی تمام عیار صبر و استقامت حسین بن علی علیه السلام است که این درس را به امام و امت یک جامعه می آموزد
رهبر معظم انقلاب در دیدار فرماندهان سپاه فرمودند :
من يك بار در يك صحبتى، صبر امام حسين (عليه السّلام) را تشريح كردم. صبرش فقط اين نبود كه بر تشنگى صبر كند، بر كشته شدن ياران صبر كند؛ اينها صبرِ آسان است. صبرِ سخت‌تر اين است كه ديگران، افراد صاحب نفوذ، افراد آگاه، افراد محترم هى بگويند آقا نكنيد، اين كار غلط است، اين كار خطرناك است. هى ايجاد ترديد كنند. كى‌ها؟ افرادى مثل عبدالله جعفر، عبدالله زبير، عبدالله عباس؛ اين شخصيتهاى برجسته‌ى بزرگ آن روز دنيا، آقازاده‌هاى مهم اسلام، اينها هى بگويند نكن اين كار را. هر كه باشد، اگر چنانچه آن عزم و آن اراده و آن ثبات در او نباشد، با خودش فكر ميكند كه من ديگر تكليفى ندارم، اينها كه دارند اينجورى ميگويند، دنيا هم كه دارد آنجورى حركت ميكند، بگوئيم و بگذريم. آن كه در مقابل اين اظهارات، در واقع وسوسه‌ها، ترديدافكنى‌ها، راه شرعى درست‌كردن‌ها بايستد و دلش نلرزد و قدم در اين راه بگذارد، او همان كسى است كه ميتواند اين تحول عظيم را به وجود بياورد. و امام بزرگوار ما در اين جهت تشبّه كردند و اقتفاء كردند به سيد و سالار شهيدان، كه من يك وقتى گفتم و حالا نميخواهيم وارد اين مقوله بشويم؛ شرحش مفصل است. اين پاسدارىِ امام حسين است.(۱)
این درسی است که امام حسین علیه السلام به مردان آزاده ی جهان آموختند که چنین استقامت و صبری برای پیمودن این مسیر دشوار و ناهموار لازم است
يكى از عواملى كه در كارهاى بزرگ مانع حرکت انسان می شود عذرهاى شرعى است
به طور مثال فرض کنید زمانی که مردم کوفه حمایت خود را از حضرت مسلم برداشتند امام حسین علیه السلام بفرمایند : دیگر عذر شرعی است و تکلیف ساقط شد ما می خواستیم با یزید بیعت نکینم ولی بر حسب ظاهر امکان پذیر نیست مردم هم تحمل نمی کنند و باید از روی اجبار و تکلیف بیعت کنیم

اگر در تاریخ قیام حضرت اباعبد الله الحسین علیه السلام بنگریم نمونه های زیادی از این قبیل در مسیر امام حسین علیه السلام را خواهیم دید از جمله شهادت تعداد بسیاری از یاران یا اسارت خاندان آل عبا که به عنوان يك انسان غيرتمند، مى‌توانست بفرمايد: «ديگر تكليف برداشته شده است. تكليف زنان چه مى‌شود؟
رهبر معظم انقلاب در این زمینه فرمود :
"توجّه كنيد برادران و خواهران! مطلب مهمّى است كه در واقعه كربلا از اين ديدگاه دقّت شود كه اگر امام حسين عليه‌السّلام مى‌خواست در مقابل حوادثِ بسيار تلخ و دشوارى مثل شهادت على اصغر، اسارت زنان، تشنگى كودكان، كشته شدن همه جوانان و حوادثِ فراوانِ ديگرى كه در كربلا قابل احصاست، با ديدِ يك متشرّعِ معمولى نگاه كند و عظمتِ رسالتِ خود را به فراموشى بسپارد، قدم به قدم مى‌توانست عقب نشينى كند و بگويد: «ديگر تكليف نداريم. حال با يزيد بيعت مى‌كنيم. چاره چيست!؟ الضرورات تبيح المحذورات.» اما امام حسين عليه‌السّلام چنين نكرد. اين، نشانگر استقامت آن حضرت است. استقامت يعنى اين! استقامت، همه جا به معناى تحمّل مشكلات نيست. تحمّل مشكلات براى انسان بزرگ، آسانتر است تا تحمّل مسائلى كه بر حسب موازين - موازين شرعى، موازين عرفى، موازين عقلى ساده - ممكن است خلاف مصلحت به نظر آيد. تحمّل اينها، مشكلتر از ساير مشكلات است.
يك وقت به كسى مى‌گويند: «اين راه را نرو؛ ممكن است شكنجه شوى.» خوب؛ انسانِ قوى مى‌گويد: «شكنجه شوم! چه مانعى دارد؟! راه را مى‌روم.» يا مى‌گويند: «نرو! ممكن است كشته شوى.» انسان بزرگ مى‌گويد: «خوب؛ كشته شوم! چه اهميت دارد؟!» اما يك وقت صحبتِ كشته شدن و شكنجه شدن و محروميت كشيدن نيست. مى‌گويند: «نرو؛ ممكن است كه گروهى از مردم، به خاطر اين حركت تو كشته شوند.» اين‌جا ديگر پاى جان ديگران در بين است: «نرو؛ ممكن است بسيارى از زنان و مردان و كودكان، به خاطر پيش رفتن تو، سختى بكشند.» اين‌جا ديگر كسانى كه كشته شدن برايشان مهمّ نيست، پايشان مى‌لرزد. آن كسى پايش نمى‌لرزد كه اوّلاً در حد اعلى‌ بصيرت داشته باشد و بفهمد چه كار بزرگى انجام مى‌دهد. ثانياً قدرت نفس داشته باشد و ضعفِ نفس نگيرد. اين دو خصوصيت را امام حسين عليه‌السّلام در كربلا نشان داد. لذا، حادثه كربلا مثل خورشيدى بر تارك تاريخ درخشيد؛ هنوز هم مى‌درخشد، و تا ابدالدّهر هم خواهد درخشيد....روزى به امام گفتند: «اگر شما اين نهضت را ادامه دهيد، حوزه علميه قم را تعطيل خواهند كرد.» اين‌جا صحبتِ جان نبود كه امام بگويد: «جان مرا بگيرند. اهميت ندارد.» خيلى كسان حاضرند از جانشان بگذرند؛ اما وقتى بگويند «با اين اقدام شما ممكن است حوزه علميه قم تعطيل شود.» پاى همه مى‌لرزد. اما امام نلرزيد؛ راه را عوض نكرد و پيش رفت.
روزى به امام گفتند: «اگر اين راه را ادامه دهيد، ممكن است همه علماى بزرگ و مَراجع را عليه شما بشورانند و تحريك كنند.» يعنى اختلاف در عالم اسلام پيش آيد.» پاى خيلى كسان، اين‌جا مى‌لرزد. اما پاى امام نلرزيد و راه را ادامه داد تا به نقطه پيروزىِ انقلاب رسيد. بارها به امام گفته شد: «شما ملت ايران را به ايستادگى در مقابل رژيم پهلوى تشويق مى‌كنيد. جواب خونهايى را كه بر زمين مى‌ريزد چه كسى مى‌دهد؟» يعنى در مقابل امام رضوان‌اللَّه عليه، خونها را - خونهاى جوانان را - قرار دادند. يكى از علماى بزرگ، در سال ۴۲ يا ۴۳، به خود بنده اين مطلب را گفت. گفت: «در پانزده خرداد كه ايشان - يعنى امام - اين حركت را كردند، خيلى كسان كشته شدند كه بهترين جوانان ما بودند. جواب اينها را چه كسى خواهد داد؟» اين طرز فكرها بود. اين طرز فكرها فشار مى‌آورد و ممكن بود هر كسى را از ادامه حركت منصرف كند. اما امام، استقامت ورزيد. عظمت روح او و عظمت بصيرتى كه بر او حاكم بود، در اين‌جاها ديده مى‌شد....در تمام عمر ده ساله حيات مبارك امام رضوان اللَّه تعالى عليه، پس از پيروزى انقلاب، يك لحظه اتّفاق نيفتاد كه او به خاطر سنگينىِ بارِ تهديدِ دشمن، در هر بُعدى از ابعاد، دچار ترديد شود. اين، يعنى همان برخوردارى از روحيه حسينى.
جنگ، تلفات دارد. جان يك انسان، براى امام خيلى عزيز بود. امام بزرگوار، گاهى براى انسانى كه رنج مى‌بُرد، اشك مى‌ريخت و يا در چشمانش اشك جمع مى‌شد! ما بارها اين حالت را در امام مشاهده كرده بوديم. انسانى رحيم و عطوف، داراى دلى سرشار از محبّت و انسانيت بود. اما همين دل سرشار از محبّت، در مقابل تهديد شهرها به بمباران هوايى، پايش نلرزيد و نلغزيد. از راهْ برنگشت و عقب‌نشينى نكرد. همه دشمنان انقلاب در طول اين ده سال، فهميدند و تجربه كردند كه امام را نمى‌شود ترساند. اين، نعمت بسيار بزرگى است كه دشمن احساس كند عنصرى چون امام، با ترس و تهديد از ميدان خارج نمى‌شود. امام، با منش و شخصيت درخشان خود، كارى كرد كه همه در دنيا، اين نكته را فهميدند. فهميدند كه اين مرد را از ميدان نمى‌شود خارج كرد؛ تهديد نمى‌شود كرد؛ با فشار و با تهديدهاى عملى هم نمى‌شود او را از راه خود منصرف كرد. لذا مجبور شدند خودشان را با انقلاب تطبيق دهند."(۲)

مردم بصیر و موقعیت شناس ایران با صبر و استقامت خود در برابر مشکلات پیش روی که اصلا قابل انکار نیست دست در دست رهبر معظم انقلاب می دهند و در برابر شبکه ی آمریکایی صهیونیستی مقابله کرده تا به پیروزی کامل برسند . رهبر معظم انقلاب در سال گذشته فرمودند : "من امسال را «سال جهاد اقتصادى» اعلام كرده‌ام. اين معنايش اين است كه ملت ايران در اين برهه‌ى از زمان، جهادش به طور عمده در عرصه‌ى اقتصاد است"(۳)
بله این میدان ، میدان جهاد و مبارزه است ، روحیه ، روحیه ی حسینی است . این یکی از بزرگترین درس هایی است که ما از حسین بن علی علیه السلام می آموزیم و باید به آن عمل کنیم
نتیجه این استقامت هم روشن است : -و الَّوِ استقاموا على الطریقة لأسقیناهم ماء غدقا(۴)
و اينكه اگر آنها [جنّ و انس‏] در راه (ايمان) استقامت ورزند، با آب فراوان سيرابشان مى‏كنيم!
البته میدان جهاد و مبارزه ممکن است تلاطمهاى گوناگون روحى و اجتماعى به بار بیاورد در يك چنين مواردى كه اين اضطرابهاى گوناگون براى مؤمنينِ به اسلام پيش مى‌آيد، اينجا بايد منتظر سكينه‌ى الهى بود
«هو الّذى انزل السّكينة فى قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم و للَّه جنود السّماوات و الأرض و كان اللَّه عليما حكيما»(۵)
او کسى است که آرامش را در دلهاى مؤمنان نازل کرد تا ایمانى بر ایمانشان بیفزایند; و لشکریان آسمانهاو زمین از آنِ خداست، و خداوند دانا و حکیم است.

قال الله الحكيم فى كتابه: -لَوْ کانَ عَرَضاً قَریباً وَ سَفَراً قاصِداً لَّاتَّبَعُوکَ وَ لکِنْ بَعُدَتْ عَلَیْهِمُ الشُّقَّةُ وَ سَیَحْلِفُونَ بِاللهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَکُمْ یُهْلِکُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ اللهُ یَعْلَمُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ (۶)
(امّا گروهى از آنها، چنانند که) اگر غنایمى نزدیک (و در دسترس)، و سفرى آسان باشد، (به طمع دنیا) از تو پیروى مى کنند; ولى (اکنون که براى میدان تبوک،) راه بر آنها دور (و پر مشقّت) است، (سر باز مى زنند;) و به خدا سوگند یاد مى کنند که: «اگر توانایى داشتیم، همراه شما حرکت مى کردیم!»(آنها با این اعمال و این دروغها، در واقع) خود را هلاک مى کنند; و خداوند مى داند آنها دروغگو هستند.

-وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً وَ لکِنْ کَرِهَ اللهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدینَ (۷)
اگر آنها (راست مى گفتند، و) مى خواستند که (به سوى میدان جهاد) خارج شوند،وسیله اى براى آن فراهم مى ساختند; ولى خدا از حرکت آنها ناخشنود بود; از این رو (توفیقش را از آنان سلب کرد; و) آنها را (از جهاد) بازداشت; و به آنان گفته شد:«با افراد ناتوان (= کودکان و پیران و بیماران )بنشینید!»

دقت کنید عده ای می گویند وَ سَیَحْلِفُونَ بِاللهِ لَوِ اسْتَطَعْنا لَخَرَجْنا مَعَکُمْ و به خدا سوگند یاد مى کنند که: «اگر توانایى داشتیم، همراه شما حرکت مى کردیم!» و خداوند در پاسخ می فرماید : وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّةً اگر آنها (راست مى گفتند، و) مى خواستند که (به سوى میدان جهاد) خارج شوند،وسیله اى براى آن فراهم مى ساختند یعنی عده ای می گفتند نمی توانستیم به جهاد برویم و خداوند در جواب می فرماید نمی خواستید وگرنه به جهاد می رفتید

-قل إن کان ءاباؤکم و أبناؤکم و إخونکم و أزوجکم و عشیرتکم و أمول اقترفتموها و تجارة تخشون کسادها و مساکن ترضونها أحب إلیکم من الله و رسوله و جهاد فى سبیله فتربصوا حتى یأتى الله بأمره و الله لا یهدى القوم الفسقین(۸)
بگو: «اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و طايفه شما، و اموالى كه به دست آورده‏ايد، و تجارتى كه از كساد شدنش مى‏ترسيد، و خانه هايى كه به آن علاقه داريد، در نظرتان از خداوند و پيامبرش و جهاد در راهش محبوبتر است، در انتظار باشيد كه خداوند عذابش را بر شما نازل كند و خداوند جمعيّت نافرمانبردار را هدايت نمى‏كند!
آنچه در آیات فوق مى خوانیم، مفهومش بریدن پیوندهاى دوستى و محبت با خویشاوندان و نادیده گرفتن سرمایه هاى اقتصادى و سوق دادن به ترک عواطف انسانى نیست، بلکه منظور این است: بر سر دو راهى ها نباید عشق زن و فرزند و مال و مقام و خانه و خانواده، مانع از اجراى حکم خدا و گرایش به جهاد گردد و انسان را از هدف مقدسش باز دارد.
لذا اگر انسان بر سر دو راهى نباشد رعایت هر دو بر او لازم است.(۹)
در پایان با این سخن رهبر معظم انقلاب نوشته خود را به پایان می رسانیم :
"محافل سياسى و رسانه‌اى دنيا از خطر ايران هسته‌اى دم ميزنند؛ كه ايران هسته‌اى خطر دارد! من ميگويم اينها دروغ ميگويند، اينها فريبگرى ميكنند. آنچه آنها از آن ميترسند و بايد هم بترسند، ايرانِ هسته‌اى نيست؛ ايرانِ اسلامى است. ايران اسلامى است كه در اركان قدرت استكبارى زلزله انداخته است. ملت ايران اثبات كردند كه بدون تكيه‌ى به آمريكا، بدون تكيه‌ى به قدرتهاى مدعى، بلكه با دشمنى‌هاى آمريكا و قدرتهاى مدعى دنيا، يك ملت ميتواند به پيشرفت واقعى دست پيدا كند. اين درس است؛ آنها از اين درس ميترسند. آنها ميخواهند به ملتها بباورانند، به زبدگان و نخبگان سياسى بباورانند كه بدون كمك آمريكا و بيرون از حوزه‌ى نفوذ آمريكا نميشود پيشرفت كرد. ملت ايران اثبات كرده است كه بدون آمريكا، بلكه با دشمنى آمريكا ميتواند به پيشرفت دست پيدا كند. اين درس بزرگى است؛ آنها از اين ميترسند.(10)
۱- ۱۳/۰۴/۱۳۹۰ - بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران
۲- ۱۴/۰۳/۱۳۷۵ - بيانات در اجتماع زائران مرقد امام خمينى(ره)
۳- ۰۸/۰۱/۱۳۹۱ - بيانات در جمع مردم و كاركنان صنعت نفت عسلويه‌
۴- سوره جن آیه ۱۶
۵- سوره فتح آیه ۴
۶- سوره توبه آیه ۴۲
۷- سوره توبه آیه ۴۶
۸- سوره توبه آیه ۲۴
۹- تفسیر نمونه
10-  1391/۰3/14 بیانات در مراسم سالگرد رحلت امام خمینی(ره)
https://tabeshekosar.ir/vdcg.t9qrak9nnpr4a.html
نام شما
آدرس ايميل شما