در علم پزشکی همیشه توصیه به پیشگیری شده و معروف است که پیشگیری بهتر از درمان است به دلیل اینکه درمان هزینههای مادی و معنوی و چه بسا روحی-روانی بالاتری دارد و صدالبته توصیه دین هم همین است چون دین که بر مبنای عقل بنا شده همین توصیه را میکند بنابراین در بسیاری از آیات و روایات به صورت مستقیم یا غیرمستقیم به عوامل تحریک کننده اشاره میکند و قبل از اینکه شخص وارد این مهلکه شود هشدارهای لازم را میدهد و احکام مربوط به آن را صادر میکند.
پس دو راه بیشتر نمیماند یا باید خود شخص طعمه آن شیر شود و یا طعمه مورد نیاز و مناسب شیر را به آن بدهد و در واقع آن را کنترل کند . راه اول که عقلانی هم نیست همان است که شخص خودش را فدای غریزة جنسی کند و دچار فساد و گمراهی شود و در واقع از غریزه جنسی به صورت ناصحیح استفاده کند .
راه دوم همان توصیه عقل ودین و خدای متعال است؛ یعنی پیشگیری و یا کنترل آن که به دو روش میتوان آن را انجام داد 1- ازبینبردن عوامل تحریک کننده و تشدیدکننده که باعث بیداری این غریزه شده که در ادامه توضیح میدهم2- پاسخگویی صحیح به آن برای در امان ماندن از آسیبهای خطرناک آن؛ که این پاسخگویی صحیح همان ازدواج است.
ازدواج یعنی پاکترین، سالمترین، شریفترین، عاشقانهترین، عاقلانهترین و صحیحترین روش ارضای غریزه جنسی که با مبانی فطری ، عقلی و دینی بشر همخوانی و هماهنگی دارد . پس غریزة جنسی به خودی خود خفته است و اگر خواسته یا ناخواسته بیدار شد باید از طریق صحیح به آن پاسخ دهیم و آن را کنترل کنیم .
برای توضیح بیشتر مطلب، ما مخاطبین خود را به دو گروه سنی تقسیم میکنیم. به عنوان نمونه اگر فرض کنیم در حال حاضر معمولاً افراد بعد از 24 سالگی ازدواج میکنند طبیعتاً دسته دیگر را قبل از 24سالگی فرض میکنیم که هنوز شرایط اجتماعی را برای ازدواج به دست نیاورده اند و در واقع مخاطبین این یادداشت نیز همین گروه سنی هستند . حال که مخاطبین ما مشخص شدند بهتر است وارد توصیههای دینی بشویم ؛ خب، عرض کردیم که توصیه دین ابتدائاً بر پیشگیری است که من سعی میکنم به طور خلاصه از محکمترین سند دینی یعنی قرآن، آیاتی را به عنوان نمونه بیاورم؛
در بعضی از آیات به عوامل شخصی و محیطی اشاره شده و دستور به ترک آنها داده است مثلاً در سوره نورآیه 30 میفرماید: (( قل للمؤمنین یَغُضّوا من أبصارهم و یَحفَظوا فروجَهم )) به مؤمنین بگو چشمهای خود را بر حرام ببندند و فروج خود را از حرام حفظ کنند . در این آیه به زیبایی اشاره شده که مهمترین عامل تحریک و بیداری غریزة جنسی دیدن نامحرم و تصاویر و صحنههای نا مناسب پیرامونی است فلذا دستور میدهد که چشمهایتان را بر حرام ببندید .
نکته مهم در اینجا این است که این فرمول و راه حل، هم برای آن دسته از افرادی که هنوز دچارگرفتاریهای جنسی نشدهاند و نمیخواهند هم دچار شوند کارایی دارد و هم برای کسانی که خدای ناکرده خواسته یا ناخواسته دچار آن شده و حالا به دنبال راه حلی برای خلاصی از آن میگردند .
دسته اول که مشخص است که با عمل به اینآیه اصلاً به این معضل ورود پیدا نمیکنند البته برانسان باهوش و باخرد پوشیده نیست که این آیه یک نمونه و شاید مهمترین نمونه از عوامل تحریک کنندة غریزة جنسی را بیان کرده بنابراین منافاتی با این ندارد که ما از گوش کردن به امور مبتذل و یا در تماس بودن با عوامل تحریک کننده هم باید اجتناب کنیم و خلاصه راههای دیگر بیدار شدن و تحریک غریزه جنسی را مسدود کنیم . در جای دیگر در سوره مائده آیه 25 و سوره نساء آیه 5 ،کسانی که رابطه و دوستی پنهانی دارند را غیرمستقیم نکوهش و سرزنش میکند چرا که از نظر دین اینگونه روابط از اساس باطل و مفاسد زیادی به همراه دارد .
از این آیات به خوبی پیداست که یکی از شرایط پیرامونی که موجب ایجاد زمینة انحرافات جنسی و اخلاقی و ... میشود ارتباط با جنس مخالف از راه ناصحیح است که همچون سرازیری لغزندهای میماند که اگر کسی در آن وارد شود لغزیده و بیاختیار تا آخر آن میرود . درنتیجه اختیار کار از دست عقل خارج و به دست هوای نفس میافتد.
جالب اینجاست که وقتی مسائل تبیین میشود و در اختیار مخاطبین قرار میگیرد یک حس غرور و قهرمان انگاری در اشخاص به وجود میآید که نه! من با دیگران فرق دارم ! دیگران ممکن است آدمهای ضعیفی باشند و یا بیحساب وکتاب عمل کنند و... ولی من خودم را میشناسم و خلاصه... این طورها هم نیست ! لکن باید به این دسته از افراد گفت: اگر شما خصوصیات انسان و نفس انسان را به درستی میشناختی اینگونه عرض اندام نمیکردی و یک مقدار با احتیاط صحبت میکردی ! حداقل به آمار و ارقام افرادی که وارد این منجلاب شدهاند و سالم بیرون نیامدند نگاه کن تا آهستهتر قدم برداری . در سوره قیامت آیه 5 میفرماید: (( اگر انسان به حال خود رها شود میخواهد که فسق و فجور انجام دهد و همه چیز را تباه کند )) و در سوره نساء آیه 28 میفرماید: (( انسان ضعیف آفریده شده است )) و در آیات دیگر اشاره شده که (( گاهی انسانها فکر میکنند انجام دادن کاری برای آنها خوب است در حالی که برای آنها ضرر دارد و یا بالعکس )) و یا اینکه (( بعضی از انسانها فکر میکنند روی زمین در حال اصلاح امور هستند در حالی که در واقع دارند فساد میکنند )) !
باید گفت که اصولاً نفس انسان بدین گونه است که اگر چیزی را ببیند آن را طلب میکند و تا زمانی که به آن دست نیابد آرام نمیگیرد به قول شاعر که میگوید:
ز دست دیده و دل هر دو فریاد که هرچه دیده بیند دل کند یاد
مشخص شد که دین توصیه به پیشگیری میکند تا اشخاصی که هنوز به ازدواج دسترسی ندارند ناخودآگاه به راه خطا کشیده نشوند وخود را پاک نگه دارند. در آیه ای از قرآن آمده (( ولیَستَعفِفِ الَّذین لا یَجِدون نِکاحاً حتّی یُغنِیَهُمُ اللهُ مِن فَضلِه )) کسانی که به ازدواج دسترسی ندارند باید عفت پیشه کنند تا خداوند آنان را از فضل خویش بی نیاز گرداند. که بازهم تاکید می کنم دراین مرحله، امتحانات الهی و توفیقات فراوانی برای عمل کنندگان قرار داده شده!
تا اینجا در مورد کسانی صحبت کردیم که هنوز دچار انحراف نشده باشند. حال سؤال این است که برای دستة دیگرکه دچار این معضل شدهاند و میخواهند از آن بیرون بیایند و خلاص شوند چه توصیه ای میشود؟
جالب این است که همین آیات برای این دسته از افراد هم کارایی دارد منتها در اینجا به دید درمانی باید به مسأله نگاه کرد به اینصورت که به دستور آیات قرآن باید ورودیها و عوامل تحریک کننده را قطع کرد و با یک توبه جانانه به مرور زمان آثار و تبعات این حالت شوم را از بین برد . باید توجه کرد که در بعضی موارد به دلیل اینکه شخص مدت زمان زیادی دچار این گرفتاری بوده ترک آن هم طبیعتاً طول میکشد که دراین حالت باید صبر داشت و نا امید نشد. زبرا یکی از مهمترین ابزار شیطان برای از پا درآوردن انسان نا امیدی است . نا امیدی از موفقیت یا نا امیدی از بخشش پروردگار !
- یکی دیگر از توصیههای پیشگیرانه و یا درمانی دین توجه به تفریحات سالم است البته بیان آثار مثبتی که در تفریحات سالم وجود دارد بحث جداگانهای را میطلبد و شرح آن بیرون از مقصود ما در این یادداشت است. به هر جهت همه میدانند که در دین یکی از مهم ترین تفریحات سالم، ورزش شمرده شده و حتی از بعضی از آنها اسم برده شده بنابراین نتیجه میگیریم با تفریحات سالم و سرگرمیهای سازنده از بسیاری آفات روحی-روانی و اخلاقی در امان میمانیم .
و البته در روایات، بهترین تفریح برای انسان، کار شمرده شده که ما هم در اوایل یادداشت به آن اشاره کردیم. کار باعث جهتدهی به اوقات فراغت، درگیری ذهن به امور جدی و سازنده وهمچنین باعث برنامهریزی دقیق میشود که همه این موارد باعث میشود که خود به خود از عوارض بیکاری در امان بمانیم. که دراینجا هم نیاز به توضیح بیشتر احساس نمیشود . فقط فراموش نشود که منظور از ورزش و سرگرمی، سرگرمیهای ساکن و بیتحرک نیست مانند بسیاری از بازیهای کامپیوتری و بعضی از ورزشهای خاص! به دلیل اینکه تخلیه انرژی در ورزش بسیار مهم است چرا که اصطلاحاً مانع از انباشته شدن انرژی در بدن میشود و همان طور که مشخص است ماندن انرژی در بدن آفات و دردسرهایی را به دنبال دارد که به عنوان نمونه میتواند زمینهساز تخیلات و افکار پوچ و باطل باشد . البته بازیهای کامپیوتری در حد معقول برای پر کردن اوقات فراغت اشکالی ندارد.
یکی از نکات مهم در دوران نوجوانی این است که بعضی افراد قبل از اینکه با معارف و آموزههای دینی آشنا شوند متأسفانه به این دسته از معضلات و انحرافات اخلاقی دچار میشوند و در نتیجه قبل از اینکه دارای ایمان قوی و محکمی بشوند از مسیر صحیح خارج شده و بعد از آن، آنچنان که باید و شاید، توانایی برگشتن به حالت سابق را ندارند بنابراین دین در کنار توصیههای قبلی که بیان شد دستور به تقویت تدریجی دین و ایمان هم میدهد مثلاً افراد تا جایی که مقدور است در همه حالات وضو داشته باشند که باعث تقویت طهارت ظاهری و باطنی میگردد. و تا جایی که امکان دارد برای نمازها در مسجد حضور داشته باشند تا فضای معنوی مساجد به بهبود حال آنها کمک کند و حتی برای کسانی که احساس درگیری بیشتر با این معضل دارند به صورت خفیف و کمکم توصیه به روزه هم میکند و میدانید که روزهای دوشنبه و پنجشنبة هر هفته برای روزه گرفتن توصیه شده است ولی باید دقت داشت روزهگرفتن باید با توجه به شرایط سنی و جسمی اشخاص باشد و لذا باید حتماً با کسی مثل عالمان دینی مشورت کنند که خدای ناکرده دچار افراط و تفریط نشوند.
شرکت در مجالس مذهبی مخصوصاً هیئتهای هفتگی بسیار مفید است که معمولاً شامل جلسات قرآن، مجالس روضهخوانی و سینهزنی و اردوهای تفریحی- ورزشی هستند و به تجربه ثابت شده که در کنار سالم ماندن از آفات بیکاری، باعث تخلیه انرژی و هیجانات نوجوانی و ایجاد شخصیت اجتماعی و بعلاوه باعث آشنایی با معارف دینی میگردد و از همه مهمتر فواید و آثار توسل به اهل بیت علیهمالسلام در این مجالس را نباید نادیده گرفت زیرا در ایجاد و تقویت حالات معنوی بسیار مفید است .
*صیغه آری یا خیر؟!
لازم است در پایان به یک اندیشة غلط که در ذهن بسیاری از جوانان و نوجوانان وجود دارد اشاره کنم؛
بسیاری از جوانان ما برای اینکه از زیر فشارهای روانی غریزة جنسی خلاص شوند به خیال خود می خواهند راه حلی شرعی برای این معضل خود پیدا کنند و در نتیجه با یک سری اطلاعات محدود و نادرست بحث ازدواج موقت یا صیغه را مطرح می کنند که بنده همانطور که به بسیاری از این عزیزان توضیح داده ام عرض می کنم که اصل ازدواج موقت در دین ما وارد شده ولی آن هم شرایطی دارد که حتما باید مورد توجه و دقت قرار گیرد به دلیل اینکه بی توجهی به این موارد خود، باعث آسیب های دیگری می شود که شدت آن کمتر از آسیب های قبلی نیست.
به طور کلی هر فردی که بخواهد از طریق ازدواج موقت به این نیاز خود پاسخ دهد نا خودآگاه به یکی از سه اشکال زیر برخورد خواهد کرد: 1- شرعی 2- حقوقی 3- روانشناسی
1- شرعی : در ازدواج موقت یا صیغه، نکته ای هست که دوستان ما به آن توجه نمی کنند و آن عبارتست از اینکه در عقد موقت یا دائم با دختر باکره، احتیاج به رضایت پدر یا ولی دختر می باشد که اگر نباشد از نظر شرعی عقد باطل است و ازدواجی صورت نمی گیرد.
2- حقوقی : به طور کلی در ازدواج موقت یا دائم، حقوق اخلاقی ، اجتماعی ،جسمی ، روانی و مادی ویژه ای به گردن اشخاص می آید که معمولا افراد به آن توجه نمی کنند و فارغ از این حقوق فقط به دنبال ارضای نیاز جنسی خود هستند درصورتی که بعضی از این عوارض تا مدتها و چه بسا برای همیشه باقی خواهد ماند.
3- روانشناسی : شخصی که دچار بیداری غریزة جنسی شده باشد و در عین حال به دنبال ارضای آن از طریق ازدواج موقت باشد مانند شخص تشنه ای می ماند که چند روز در یک بیابان بی آب و علف بوده و در همین حال کسی پیدا شود و به او یک لیوان آب شور بدهد! در نتیجه نه تنها عطش او از بین نمی رود بلکه بیشتر هم می شود.
پس این شخص نه تنها مشکل خود را حل نکرده بلکه آتش درون خود را شعله ورتر هم می کند و در واقع از چاله بیرون آمده و به چاه می افتد. فلذا اگر کسی وارد این وادی شد باید بداند میل به این کار در او بیشتر شده و باید دائم به دنبال پاسخ گوئی به این نیاز خود باشد که البته با یک حساب معمولی و دقت سطحی می بینیم که دراین صورت، تعادل زندگی چنین شخصی به هم ریخته و چه بسا مسیر زندگی اش عوض شده و آسیب های روحی-روانی جدی هم به او وارد می شود که مهمترین آسیب چنین روابطی این است که شخص آمادگی و توانائی ازدواج دائم و تشکیل زندگی مشترک با دیگران را از دست می دهد وحتی درصورت تشکیل خانواده از پس وظایف آن ( اعم از معنوی و عاطفی ) برنخواهد آمد. البته باید متذکر شوم که وقتی از آسیب ها صحبت می کنیم، این جنبه در مورد دختران، حساس تر، جدی تر و عمیق تر خواهد بود.
شاید این سؤال پیش بیاید که پس ازدواج موقت برای چه موقع و چه شرایطی است؟ که باید بگوئیم خداوند متعال برای اینکه در مسأله غریزة جنسی بن بستی پیش نیاید به عنوان مثال برای کسانی که از ازدواج دائم و تشکیل خانواده نا امید هستند ویا به هر دلیلی امکان انجام آن را ندارند و همچنین موارد خاصی که شرایط ایجاب می کند ازدواج موقت را قرار داد تا این افراد در ضمن اینکه قادر به ارضای نیازهای خود باشند به گناه نیز نیافتند.
درهر صورت توصیه کلی به افرادی که هنوز ازدواج نکرده اند این است که با رعایت نکات اخلاقی ذکر شده به دنبال پیشگیری بوده و عفت پیشه کنند تا در موقع لازم و در جای خود بتوانند با عشقی پاک و احساساتی پخته یک زندگی سالم با چارچوبی محکم را تشکیل دهند که این ، هم برای خود فرد ، سازنده است هم برای جامعه .
*کلام آخر؛ بهترین راه حل، اصلی ترین مانع:
نکاتی که بیان شد دال بر این نیست که ما واقعیت های جامعه را در نظر نگرفته ایم یا نباید به آن توجه کنیم بلکه برعکس سعی کردیم تبیین مسائل با توجه به تفکرات و عقاید غلط جامعه باشد فلذا در اوضاع و شرایط کنونی که مشکلات و نارسایی های فرهنگی در داخل و همچنین تهاجم فرهنگی و جنگ نرم از خارج، فشارزیادی را بر نوجوانان و جوانان پاک و نو رس ما وارد می کند باید توجه کرد که بهترین اقدام، خلع سلاح دشمن است. لذا وقتی دشمن سعی می کند با ترویج فساد و فحشاء از مهمترین ابزار خدادادی انسانها یعنی شهوت در جهت پیشبرد اهداف شوم خود استفاده کند، بهترین کار این است که ما زمینة سوء استفادة دشمن را از بین ببریم.
در حال حاضر بسیاری از کارشناسان تربیتی وعالمان روشن بین دینی که عمر خود را در امور تربیتی صرف کرده اند به این نتیجه رسیده اند که بهترین راه حل برای این مشکل جوانان همان ازدواج است. البته با رویکردی متفاوت! به این صورت که چون جوانان نو رس هنوز دارای بلوغ اجتماعی، عاطفی و مالی نشده اند تا بتوانند زندگی مستقلی را تشکیل داده و مدیریت کنند بنابر این در همین وضعیت فعلی ( که تحت پوشش وحمایت های مادی و معنوی پدر و مادر به سر می برند ) والدین شخص مناسبی را پیدا کرده و این دو را به عقد هم در بیاورند و تا زمانی که صلاحیت تشکیل زندگی مستقل را به دست بیاورند با هم محرم باشند که این کار باعث آرامش روحی-روانی دو جوان شده و آنها را از بسیاری آفات و معضلات دور نگه می دارد.
البته باید اذعان کرد اجرای چنین نظریه ای احتیاج به آموزش وسیع ضوابط آن به جوانان و حتی والدین آنها دارد که به عنوان مثال در انتخاب همسر، چگونگی گذراندن دوران عقد و دوری از عوارض این دوره و... تا جای ممکن دچار خطا نشوند که خب، این مطلب چیز جدیدی نیست چون در حال حاضر برای ازدواج دائم چنین آموزش هایی هست لکن باید نکات خاصی به آن اضافه کرد و آن را جدی تر گرفت.
و البته واضح است که مهمترین مانع این راه کار، تصور و تفکرات بی جای والدین و نبود فرهنگ متناسب با آن در جامعه است. عجیب اینجاست که وقتی به بعضی از شهرستانها و بعضی از اقوامی که ازدواج در سنین پائین در آنها رایج است نگاه می کنیم و فواید این نوع ازدواج را مشاهده می کنیم و از طرفی ناتوانی جامعه و مدیران جامعه با این تفکرات رایج را می بینیم و از طرف دیگر سر گردانی جوانان و نوجوانانی که دچار بیداری غریزة جنسی شده اند را حس می کنیم و این سرمایه های عظیم مملکت را که باید گردانندگان چرخ این مملکت باشند را مشاهده می کنیم که چطور دچار سر خوردگی یا انحراف می شوند باز هم به خود نمی آییم و از این پیله ای که به دور خود پیچیده ایم خارج نمی شویم و به همان راه قبلی خود می رویم.
اینجا نقطه ای است که باید شجاعت به خرج داد و به فراخور زمانه حرکت کرد و از این موهبت الهی در زمان خود که همان بهار جوانی است استفاده کرد. به هیچ عنوان پذیرفته نیست که جامعه ای به دنبال صلاح و رستگاری باشد و حتی به دنبال پیشرفت باشد ولی از طرف دیگر خود را به عقاید باطل و پوچ، غل و زنجیر کرده باشد و از حل کردن چنین مسألة ساده ای عاجز باشد! که البته این فرهنگی است که نیاز به خط شکنی و عزم عمومی دارد. شاید این هم امتحانی الهی در جهت حرکتهای جمعی باشد! همانطور که می فرماید: (( إنّ اللهَ لا یُغیِّرُ ما بقومٍ حتّی یُغیِّروا ما بأنفُسِهِم )) در حقیقت، خدا حال قومی را تغییر نمی دهد تا آنان حال خود را تغییر دهند. پس نباید به این راضی شد که جوانان ما به گناه بیافتند ولی حاضر نشویم بستر ترک گناه را برایشان فراهم کنیم. که در اینصورت ما نیز در گناه آنها شریک می شویم.
در پایان یادداشت نخست، نگارنده متذکر میشود که در این شماره سعی شد یک آسیبشناسی اجمالی در مورد تربیت جنسی برای افراد نوجوان وحتی جوانانی که ازدواج نکردهاند صورت بگیرد؛ به این صورت که با بیان آثار و تبعات انحرافات جنسی و ضررهای فردی و اجتماعی آن و همچنین بیان توصیه های خداوند و راهنمایی های دینی که دلالت بر کنترل و هدایت این غریزه داشت، این مسأله کاملا روشن و شفاف شده تا کسی ندانسته وارد این مهلکه نشود و اگر خدای نخواسته کسی آگاهانه تصمیم بر انجام آن را گرفت عوارض و مشکلات بیان شده باعث خودداری شخص و ترک آن کار شود. زیرا بنا به فرمایش قرآن (( إنّا هَدَیناهُ السَّبیل إمّا شاکراً و إمّا کَفُوراً )) ما راه را به او نشان دادیم یا سپاسگذار خواهد بود یا نا سپاس !
به لطف الهی در شماره آینده نیزآسیبشناسی اجمالی در مورد برخی دیگر از اختلالات رفتاری و معضلات اجتماعی و مسائل نوظهور در این زمینه تقدیم میگردد.
طلبة درس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم
مرتضی شاهرخی