ارتباط مثبت با اقليتهاي مذهبي سؤال: داريم در بعضي روايات كه مثلاً حضرت امير از يهودي وام ميگرفت. حالا اين گندم و جو را نميدانم. ولي در موارد ديگر داريم. برايم يك سؤالي بود كه اميرالمؤمنين چرا از يهودي وام ميگيرد. رفتم نزد يكي از علما گفتم: چرا؟ الآن اگر من از يك يهودي وام بگيرم، اصلاً در ايران مرا كلاغ پر ميكنند. قرائتي از فلان يهودي وام گرفته است. چرا حضرت امير گرفت؟ البته الآن چون مسائل سياسي است. مسائل ديني نيست، سياسي است. آن آقا گفت: ۱- به يهوديها و مسيحيها ميگويد: رهبر مسلمانها زندگياش عادي است. گاهي نياز به قرض دارد. اين خودش يك نكته است. ۲- به مردم ياد ميداد با اقليتهاي مذهبي معاشرت كنيد. داد و ستد كنيد. ۳- وقتي قرض ميكرد و ميگفت: پول را فلان روز ميدهم، آنها به خوش وفا بودن اهل بيت خوشبين ميشدند و به اسلام گرايش پيدا ميكردند. من اگر گفتم: آقا من فلان دقيقه خانهي شما ميآيم، ۲۲ دقيقه هم خانهي شما هستم. ميگويد: اوه... چقدر آدم منظمي هستي! پس ببينيد در همهي اينها نكته است. وام گرفتن تا بگوييد: زندگي ما زندگي اشرافي نيست. يك قصه بگويم. آيت الله العظمي بروجردي مريض شد. شاه براي خوشنامي، پزشك فوق تخصص را از خارج به ايران آورد، براي درمان آقاي بروجردي. به اين پزشك گفتند: اين نفر اول مسلمانها و شيعيان است. اين ذهنش روي پاپ رفت كه مثلاً مثل پاپ مسيحيها است. وارد قم شد، قم كجا، واتيكان در ايتاليا كجا؟ مقر پاپ را ميبينيد چقدر تزئينات. ديد ديوارها مثل ديوار... خيلي عادي است. رفت خانهي آقاي بروجردي ديد عادي است. رفت اتاق آقاي بروجردي ديد يك كرسي است و يك لحافي دارد، بحتش زد! اين دكتر گفت: من زندگي پاپ را ديدم. اين چه زندگي است؟ آن چه زندگي است؟ دستهي تلفن پاپمان طلا است. دستهي تلفنش و گوشياش طلا است. خود همين كه رهبر مسلمانها جو قرض كند. خود اينكه سر وعده بدهد. اينها مهم است.